سلام
من یه پسر 14 ساله هستم
ماجرا از عید 2سال پیش شروع شد که من 13 ساله بودم
به شهرستانمان در رفسنجان رفتم و همانجا علاقه به دختر داییم پیدا کردم که 4سال از من بزرگتر بود
خوب قطعا الان میگید این اشتباه و همچین چیزی ممکن نیس
اما اگه خدا و قرآن و قبول دارید
هیچ جای قرآن ننوشته اشتباه یا خدا نگفته گناهه
حتی درمورد سن و سال هم بهتره یاد آوری کنم زن امام علی از ایشان بزرگتر بود
و ازدواج فامیلی هم که دیگر خودتان میدانید
منم اینجا مشکلمو مطرح نکردم که بگین اشتباهه
من واقعا کمک میخوام(در مورد مشکلم در انتهای این متن مینویسم)
خلاصه بگم که این عشق یه احساس یا شهوت نیس
حتی میتونید تست کنید و یا هرچی
مشکل از روزی شروع شد که به مادرم گفتم که من عاشق دختر داییم شدم و همو دوست داریم(حدود 1سال پیش)
متاسفانه من از مادرم انتظاره کمک داشتم ولی انتظارم بیجا بود
چون غیر از اینکه کمکم نکرد
بدتر زجرم داد
اذیتم کرد و به هر نحوی کاری کرد تا منو از او جدا کنه(آقا یا خانم مشاور لطفا در نظر بگیرید که حتی اگر من یه نفرو کشته باشم حقم نیس این رفتار را با من بکنند)
خلاصه گذشت و من هم تصمیم گرفتم حسابشان نکنم
بماند که چه زجر هایی که مرا دادند چه فحش هایی که به من و او دادند(که البته هرگز نمیبخشمشان)
تا اینجای داستان شاید 99% بگن عشقم اشتباهه
ولی شما رو به خدا و به قرآن قسم به من نگید که چمیدونم مثل اکثر مردم
اگر من داستانم رو برای بقیه انسان های عادی تعریف کنم میگن برو بچه تورو چه به عشق و عاشقی
و خواهشن من از شما انتظار دارم این جوابو نشنوم
چون شما مشاورین
برای کمک به من اینجا هستین نه برای خورد کردن من
به هرحال
این ماجرا گذشت و ما روز به روز عاشق و وابسته تر میشدیم
ایشان امسال کنکور دارند
و ما برنامه چیدیم که تهران قبول میشود و میرویم بیرون و ....
اما مشکل اصلی من اینه
مادر بنده همانطور که گفتم اصلا مادری که لیاقت داشته باشد نیس و من از ما خواهش میکنم تا کمکم کنید که بتوانم با عشقم بیرون بروم و مثل بقیه آدمها خوش بگذرونم
آقا یا خانم مشاور من از شما تقاضای کمک کردم نه نصیحت و یا نه حرف الکی
پس واقعا کمک میخوام
اگر نتوانید کمکم کنید یا مثل دیگران بگید که تورو چه به عشق و ....... من هیچ اشکالی نمیگیرم اما از شما که مشاور هستین انتظار دارم کمکم کنید
ما واقعا عاشق همیم و واقعا هم همو میخوایم
من به هیچ دختری به جز ایشان علاقه ندارم
باور کنید
میتونید اصلا منو دنبال کنید ولی حتی اگر 10000 سال هم دنبالم بکنید میبینید که من با هیچ دختر دیگری نه رابطه دارم و نه دوست هستم
حتی اگر دانشگاه بروم
الان مشکل اصلی من بیرون رفتن با عشقم هست
توی سال من کلاس میرم و میتونم چند تا از اونارو بپیچونم و برم باهاش بیرون اما میدونید دیگه
نمیتونم همش کلاسامو بپیچونم
میفهمن
من و ایشان واقعا عاشق هم و پشت همیم و اگر شما هم کمکمان نکنید
خوب نا امید میشویم از وجود انسانیت و وجود مهربانی در دنیا
اگر کمکم کنید دل 2 انسان را شاد کردین
با تشکر